یک سال گذشت
چقدر روزهازود میگذره
یادمه پارسال همچین موقع هایی بود که یه روزحمیده یکی از دوستام بهم زنگ زد.خیلی دلش گرفته وهمین جور گریه میکرد،آخه رفته بود پیش دکتر وعملIVFانجام داده بود((یکی از راههای درمان نازایی است))
حالامیترسیدبره آزمایش خون ونتیجه عملش روبفهمه
همین طور گریه میکرد ومی گفت: اگه این بارهم جواب آزمایش منفی باشه چکارکنم؟خیلی خسته شدم ،این همه انتظار کی می خواد تموم بشه؟
من هم که باحمیده هم درد بودم همین طور بهش دلداری می دادم
ومیگفتم اینقدر ناامید نباش اینشاالله که جوابت مثبت باشه وبهم خبر خوشحالی بدی.
همون موقع از تلویزیون داشت درباره مجلس عزای علی اصغر (ع)
می گفت وبه خانواده ها آدرس وزمان پخشش رومی داد،در اون لحظه
گفتم حمیده جان همین الان توی دلت یه نیت بکن که اگه اینشالله این بار خدابهت کمک کرد وجواب آزمایشت مثبت بود سال دیگه بچه ات روبرای مجلس عزای علی اصغر(ع)ببری تااز کودکی باعزاداری امام حسین وکودک خردسالش آشنابشه،آخه هیچ کس از در خونه امام حسین (ع)واهل بیتش دست خالی برنمی گرده.
حمیده گفت: همین نیت روبه دل میگیرم وحتما انجامش میدم
حالابعد از یک سال که از اون روز میگذره حمیده عزیزم صاحب فرزند پسری شده وامسال میخواد به همون نیت فرزندش روبرای عزاداری
علی اصغر(ع)ببره
امیدوارم هر جا که هستی سالم ودل شادباشی دوست خوبم
-----------------------------------------------------------------