یاس خوشبو

شعر دلتنگی

1391/3/8 1:27
نویسنده : مصی
530 بازدید
اشتراک گذاری

دوباره آسمان این دل ابری شده

دوباره این چشم های خسته بارانی شده

دوباره دلم گرفته است وشعردلتنگی رابرای این دل میخوانم

میخوانم واشک میریزم،آنقدراشک میریزم تااین اشکهاتبدیل به گریه شوند

درگوشه ای،تنهای تنهاوخسته ازاین دنیا

دوباره این دل بهانه میگیرد ودرد دلتنگی را در دلم بیشترمی کند

خیلی دلم گرفته است مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود                                                                                خیلی دلم گرفته است مثل همان لحظه ای که پرنده درقفس اسیر است وبانگاه معصومانه خود به پرنده هایی که درآسمان آزادانه پرواز می کنند چشم دوخته است                                                    دلم گرفته است مثل لحظه غروب،مثل لحظه سوختن پروانه              مثل لحظه شکستن یک قلب تنها. . .



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

دایی پسقلی
10 خرداد 91 8:29
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست…
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ !!!
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم. (سهراب سپهری )


ممنون.خیلی قشنگ بود
دايي پسقلي
11 خرداد 91 12:11
------------------------
دایی دور از پسقلی .....
13 خرداد 91 14:12
نامت چه بود؟
آدم

فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟
بهشت پاك


اینك محل سكونت؟
زمین خاك


آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است



قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه خدا،اینك به قدر سایه بختم به روی خاك


اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك


روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق


رنگت؟
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه


چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان


وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم به هوای دوست ... نه آ نچنان وزین كه نشینم بر این خاك


جنست ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا


شغلت ؟
در كار كشت امیدم


شاكی تو ؟
خدا


نام وكیل ؟
آن هم خدا


جرمت؟
یك سیب از درخت وسوسه


تنها همین ؟
همین
!!!!


حكمت؟
تبعید در زمین


همدست در گناه؟
حوای آشنا


ترسیده ای؟
كمی


ز چه؟
كه شوم اسیر خاك


آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی


كه؟
گاهی فقط خدا



داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...


ولی چه ؟
حكمی چنین آن هم یك گناه!!؟


دلتنگ گشته ای ؟
زیاد


برای كه؟
تنها خدا



آورده ای سند؟
بلی


چه ؟
دو قطره اشك


داری تو ضامنی؟
بلی


چه كسی ؟
تنها كسم خدا


در آ خرین دفاع؟


می خوانمش كه چنان اجابت كند دعا

چقدر زیبا وساده ودر عین حال پرمحتوا

زيبا
27 خرداد 91 18:16
چه شاعرانه ولي چرا غمگين ؟؟ به هر حال خوشم اومد شاعري !!!!!!!!!!!!!

ممنون که به من سر زدی.غمگین بودن شعرهای توی وبلاگم بخاطرنداشتن یه نعمت بزرگه
راستی از خودتون آدرسی نداده بودین!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به یاس خوشبو می باشد