یک سال گذشت
چقدر روزهازود میگذره یادمه پارسال همچین موقع هایی بود که یه روزحمیده یکی از دوستام بهم زنگ زد.خیلی دلش گرفته وهمین جور گریه میکرد،آخه رفته بود پیش دکتر وعملIVFانجام داده بود((یکی از راههای درمان نازایی است)) حالامیترسیدبره آزمایش خون ونتیجه عملش روبفهمه همین طور گریه میکرد ومی گفت: اگه این بارهم جواب آزمایش منفی باشه چکارکنم؟خیلی خسته شدم ،این همه انتظار کی می خواد تموم بشه؟ من هم که باحمیده هم درد بودم همین طور بهش دلداری می دادم ومیگفتم اینقدر ناامید نباش اینشاالله که جوابت مثبت باشه وبهم خبر خوشحالی بدی. همون موقع از تلویزیون داشت درباره مجلس عزای علی اصغر (ع) می گفت وبه خانواده ها آدرس وزم...
نویسنده :
مصی
14:53